بازگشت به دنیای شیرین مهیار
خاله جون فدای یکی یه دونه عسل خاله بره الهی
فدای اون شکل ماهت ببخشید که این همه دیر اومدم نازنینم
شما الان صاحب یه دختر خاله کوچولوی ناز هستی
خاله فدات بشه عاشق این هستی که وقتایی که من دارم برای وانیا جون شیر درست میکنم بیای و بگی خاله جون با هم درست کنیم بعد هم من دستای کوچولوتو میگیرم و با هم پیمونه شیر خشک رو میریزیم توی شیشه بعد هم سریع میگی من تکون بدم و باز بعدش سریع میگی من خودم تنهایی بزارم دهن وانیا جون
هر از گاهی میدوئی میای صورت وانیا جون رو ناز میکنی یا میبوسیش دورت بگرده خاله
هر بار هم زنگ میزنم میگی وانیا جون کجائه ؟ گوشیو بده بهش صحبت کنم
18 تیر رفتیم آتلیه تا عکس سه نفره با وانیا جون و رونیکا جون ( جیگل عمه ) بگیرین
فدات بشم اولش ترسیده بودی و هی میگفتی خاله جون بگو از من عکس نگیره اما وقتی رونیکا جون هم اومد راضی شدی که بشینی واسه عکس گرفتن
تولد 6 ماهگی وانیا جونی بود و من واسه دخملی یه کیک خریده بودم که من و شما با هم رفتیم خریدیم واسه شما و رونیکا جونی کادو هم خریدم که تشکر کنم که اومدین تولد وانیا جونی توی اتلیه
قربون اون ژست گرفتنت بشم چون اقاهه گفته بود به من نگاه کن و لخند بزن از اول تا اخر هی بهش نگاه کردی و لبخند زدی
امروز رفتم واسه انتخاب عکس جیگرتون رو برم خیلی ناز شده بودین هر سه تاتون