تولد
سلام جیگل خاله
خاله فدای تو بشه که دیروز یه ساله شدیییییییییییییییییییییییییییییییی
باورم نمیشه پارسال یه همچین روزی هنوز توو بیمارستان ما بودی و اینجانب خاله جونی همش می دوئید اینور اونور تا کارهای ترخیصت رو انجام بدم حالا درست یه سال بعد اینجا نشستم و از بزرگ شدن جیگلم دارم مینویسم
وای خدا جونی می سی که مهیار جونی رو به ما هدیه دادی
تولدت مبارک نازنین خالههههههههههههههههههههههه
خب اول خبر جدید رو بدم
پریروز دختر دایی جونی به دنیا اومد ( رونیکا ی ناز و سفید و خوشمل ) ولی فکر نکنی از عشق خاله جون به تو کم میشه هااااا تو عزیز دل من بودی هستی و می مونی
جونم برات بگه چون زن دایی جونی قرار بود 26 سزارین بشه دیگه ما هم به خاطر زن دایی جونی تولدت رو زودتر گرفتیم
24 فروردین تولد گرفتیم برات
وای جیگلت رو بخورم من الهی
جونم برات بگه چند روز قبلش با مامانی رفتیم کیک برات انتخاب کردیم بهدشم من با عمو امیر رفتیم تزئینات تولدت رو گرفتم و کادوی تولدت رو
روز 24 هم بعد از شیفتم اومد خونه تون و مقر تولدت رو خوشمل کردیم
جیگلت رو بره خاله الهیییی که هی شیطونی کردی و هر کاری کردیم لالا کنی عصر نخوابیدی و اخرش هم درست موقع تولد وسط خونه نشستی و شروع کردی به چرت زدن
وای فک کن همه هی دست زدیم جیغ کشیدیم که شاید تو به خودت بیای ولی تو همچنان در حال چرت زدن بودی
بالاخره اهنگ گذاشتیم یه کم برامون نی نای نای کردی
مجبور شدیم واسه اینکه نخوابی مراسم تولد رو سریع برگزار کنیم
جیگلت رو بره خاله الهییییییییییییییییییی که اینقدر ناز شده بودی
وای یه عالمه خوش گذشت الهی 120 ساله بشی عزیز خاله
طبق معمول عکسها رو بعدا میزارم